یا فاطمه

  • خانه 
  • نظر کابرفلسطینی درمورد سخنان امروز رئیس جمهور کشورمان ایران بخندمنم جای توبودم میخندیدم 

باخداباش

21 آذر 1401 توسط فاطمه

💐وقتی چترت خداست …

بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد

وقتی دلت با خداست …

بگذار هر کسی میخواهد دلت را بشکند

وقتی توکلت با خداست: …

بگذار هر چقدر میتوانند با تو بی انصافی کنند

وقتی امیدت با خداست: …

بگذار هر چقدر میخواهند ناامیدت کنند

وقتی یارت خداست: …

بگذار هر چقدر میتوانند نارفیق باشند

بگذار آسمان ببارد…

باکی نیست…

تو با #خدا بمان

چون چتر خدا بزرگترین چتر دنیاست…

 نظر دهید »

کشورنیازبه مدیران خلاق وشجاع دارد

21 آذر 1401 توسط فاطمه

🎥 قالیباف: کشور نیازمند مدیران خلاق و شجاع است
🔹نوآوری نیاز به شجاعت دارد، امروز کشور نیازمند مدیران شجاعی است که دارای دو ویژگی قوی بودن و امین بودن باشند همه مخصوصاً اشخاصی که جایگاه نظارتی دارند باید کمک کنند مدیران شجاعت در تصمیم‌گیری داشته باشند.
🔹امروز باید اقرار کنیم در برخی مسائل قدرت حل مسئله را نداریم و گاهاً که قدرت حل مسئله‌ای را داریم اما آن را در زمان خود حل نمی‌کنیم و مسئله‌ای که در زمان خود حل نشود ارزش خود را از دست می‌دهد.

 نظر دهید »

السلام علی الحسین

20 آذر 1401 توسط فاطمه

🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر روز 

🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 

🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ

🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 

🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

 نظر دهید »

خودخواه شده ایم

20 آذر 1401 توسط فاطمه

اختلاف ها و مشکلات دقیقا از اونجایی شروع میشه که توقع داریم همه مثه ما فکر کنن …!

دوست داریم آدما اونطوری باشن که ما میخواییم !

همیشه مطابق میل ما رفتار کنن

همیشه تاییدمون کنن؛همیشه بگن آره حق با شماست !

کسی که نظرش مثه ما نباشه رو “احمق” خطاب میکنیم …!

برای تفکر و عقیده ی هم ذره ای احترام قائل نیستیم .

فقط ادعا داریم .

فقط شعار میدیم ؛

باد میندازیم تو غبغبمونو با یه چهره ی روشنفکرانه میگیم که آره به سلیقه ها باید

احترام گذاشت .

منتهی به سلیقه ای احترام میذاریم که مثه ما باشه !

عجب موجودات خودخواه و نچسبی شدیم.

 نظر دهید »

همسرقدرشناس

20 آذر 1401 توسط فاطمه

❤️ #همسر_قدرشناس
💠 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس‌ها و ظرف‌ها. همین طور که داشتم لباس می.شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می‌کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دست‌های یخ زده‌ام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می‌کشم. من نتونستم اون زندگی‌ای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس می‌شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می‌کنم. همین قدر که #درک می‌کنی و می‌فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه».
شهید #عبدالحمید_قاضی_میرسعید

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 43
  • ...
  • 44
  • 45
  • 46
  • ...
  • 47
  • ...
  • 48
  • 49
  • 50
  • ...
  • 69
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یا فاطمه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس