امام علی (ع)
💖❤💜
💜امام علی(ع) :
💜کسی که در دشمنی
💜زیاده روی کند گناهکار و آنکس
💜که در دشمنی کوتاهی کند
💜ستمکار است و هر کس که
💜بی دلیل دشمنی کند تقوا ندارد .
💜حکمت 298
💖❤💜
💜امام علی(ع) :
💜کسی که در دشمنی
💜زیاده روی کند گناهکار و آنکس
💜که در دشمنی کوتاهی کند
💜ستمکار است و هر کس که
💜بی دلیل دشمنی کند تقوا ندارد .
💜حکمت 298
#هفته_پژوهش_مبارک_باد_
هفته پژوهش بر همه آنان که تعهد اسلامی و انسانی را با پژوهش درآمیختند، مبارک باد.
امید فراوان دارم که همه بتوانیم در تمامی مراحل زندگی خود کسب دانش، انجام پژوهش و عمل به دانسته هایمان را به بهترین شکل ممکن به اجرا درآوریم.
#پژوهش_تعهد_خدمت_
#هفته_پژوهش_مبارک_باد_
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
💠 آیت الله بهجت:
کارهایی که حضرت زهرا (علیهاالسلام) سفارش نموده و یا دستور داده انجام شود نیز عجیب است، از جمله وصیت آن حضرت به اینکه علی علیهالسلام او را از روی پیراهن غسل بدهد، و شبانه دفن کند، و افراد مشخص در تشییع جنازه او حاضر نشوند، و نیز دستور ساختن تابوت تا به هیچوجه بدنش معلوم نشود، و نیز درستکردن تسبیح سیوچهار دانه ای، یا صد دانهای، تا در حال اشتغال به کارهای خانه، به راحتی ذکر بگوید. …
.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۵
غفلت از خود ماست
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند.
پدر رو به دخترش گفت:
دخترم، دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت:
من دست تو را نمیگیرم، تو دست مرا بگیر.
پدر گفت:
چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم.
دخترک گفت:
فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم، ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما اگر تو دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد!
این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است.
هرگاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا